((نظر یادت نره))
ــبامعرفتــــــــــــــــــــ
((نظر یادت نره))
ــبامعرفتــــــــــــــــــــ
میدونی اوج درد کجاست؟ اینکه یه کاری و واسه یکی انجام بدی وو اون اونقدر از این کارت خوشش بیاد که تا چند سال دیگه هم یادش بمونه و تو بخوای همین کارو واسه یکی دیگه انجام بدی که شاید ........ و اون بی تفاوت بگه مگه این جزء وظایفت نیست؟
|
یادته پشت آخرین برگه ی کتابم نوشتی دوستت دارم و نقطه هاشو نذاشتی گفتی اگه تا اخرش پابه پام میمونی نقطه هاشو بذار
منم همه ی نفطه هاشو به شکل قلب گذاشتم بهت گفتم هر دوست داشتنی که از ته قلب باشه تا ابد میمونه
به تاریخش نگاه کن .............. خیلی وقته که دوست دارمش مونده............... قلباشم همینطور......... حتی اون شکلکه خندونش که اون روز یه عالمه بهش خندیدیم
ولی چیزی که نمونده نمیدونم من بودم یا تو
|
هنوزم صدات میلزره وقتی باهام حرف میزنی هنوزم قلبت تند تند میزنه وقتی من و میبینی میبینی.................. میفههم راست میگی ما هیچ وقت نمیتونیم انکار کنیم نمیتونیم فراموش کنیم نمیتونیم عاشق نباشیم عشق ما با هم شکل گرفته با هم متولد شده پا به پای هم قد کشیده و رشد کرده مگه ادم میتونه پاره ای از وجودشو یادش بره وقتی با خنده هاش خندیده و با گریه هاش اشک ریخته وقتی تو سرما و گرمایی دنیا مواظبش بوده وقتی به گل دادنش رسیده مگه میشه رهاش کرد ؟ مگه میشه مواظبش نبود ؟
|
نگاه های عاشقانه............پر لحظه های جاودانه ......پر حتی اون گرمی دستات زمزمه های شبانه ...پر اون همه خنده و گریه گاهی وقتا بچه گانه .....پر گاهی وقتا که تا صبح با هم دیگه حرف میزدیم حتی او اشک شبانه .....پر
راست میگه که پرپرواز پرکشید با یه دنیا پر مگه میشه به بالا نرسید؟ خوب تو که پر کشیدی به اوج ابرای سکوت تا حالا نفهمیدی کی پرپروازمو چید؟
|
حتی واسه ی یه لحظه هم از جلوی چشم کنار نمیره
یا چشم من به تو وصله یا اینکه خاطراتت تو چشم جا خوش کرده
|
کاشکی نمی دونست که خودش باهام این کارو کرده
کاشکی نمی دونست که احسام چیه کاشکی نمیدونست هر چی دارم واسه اونه
کاشکی بلد نبود چطور اروم میشم کاشکی من و بهتر از خودم نمیشناخت کاشکی نمیدونست...........
اونوقت شاید راحت تر میتونستم نبودشو باور منم باور کنم که غریبه شده باور کنم که عوض شده باور کنم که اونم حق داره اونم حس داره اونم زندگی داره کاشگی این همه نزدیکم نبود اونقدر نزدیک که.......... اره قبول من بدم من رفتم من زدم زیر حرفم من تنهات گداشتم من یادت نبودم ولی تو هیچ وقت فکر نکردی که یه زمانی یه جایی که باید بودی جات چقدر خالی بود؟
من هیچ جایی به فکرت نبودم من همش کسی رو داشتم وسه دردو دل و تو هیچ کس و نداشتی من تو بهشت بودم و تو توی جهنم ولی.............
حالا که هستم حالا که خواستم جبران کنم حالا که خواستم جای همه ی نبودن ها باشم حالا که خواستم ارومت کنم حالا که............ نمی دونی چه حسی داشتم نمی دونی چه حسی دارم کاشکی...........
|
وقتی مجبورم نه آنی باشم که هستم نه آنی که دلم میخواهد باید آنی شوم که میخواهند از من داشته باشند
دردم می آید
هیچ کس را برای مرحم دردهایت نداشته باشی دردم می آید
همه هرچه میخواهند بگویند ولی دردم می آید او هم همانها را تکرار کند |
یادت میاد میگفتی که من میمیرم برات ؟ منم گفتم تا ابد میشم رفیق دردات یادت میاد نوشتی که من میمیرم برات منم همه هستیم و ریخنم به پای چشمات یادت میاد شنیدم گفتی میمیرم برات گفتم که هر جا بری بازم میام پابه پات یادت اومد داد زدی گفتی میمیرم برات منم بهت قول دادم همیشه باشم باهات یادت میاد گفتی تو واست میمیرم اسون گفتی که این قولمو به اسمون برسون بزار همه بدونن که من میمیرم برات گفتم خودم میدونم.خوندم این و از چشمات یادت میاد که گفتی فقط تو رو دوست دارم فقط تورو تا فردا دست خدا میسپارم ولی حالا هزار تا فردا شده دوباره هزار بارم شب اومد .خندید بهم ستاره
همه میگن تموم شد عشقت فراموشت کرد واسش یه شعله بودی بادوریش خاموشت کرد میگن شاید یه جایی دلش دوباره گیره شاید با لبخند اون دوباره جون میگیره شاید واسش میمیره .مثل نسیم واسه گل شاید حالا تو دستاش دستای اون زده پل دیدی چه زود یادش رفت .میگفت میمیرم برات میگفت اگه بمونی دنیا میریزم به پات
خدا کنه ادما برای هم نمیرن تا وقتی که جون دارن دست هم و بگیرن |
قلبامون و جا گذاشتیم و نگفتیم به هم توی دل حرفایی داشتیم و نگفتیم به هم همیشه دنبال یک بهونه بودیم ما دوتا تا شاید چیزی بگیم .اما نگفتیم به هم یادم تو شب میرفتیم که ستاره بچینیم ما دوتا ستاره داشتیم و نگفتیم به هم میون اون همه شادی میون اون همه شور توی دل دردایی داشتیم و نگفتیم به هم چشممون دنبال یک سنگ صبور بود همیشه وسه ی صبور شدن سنگایی داشتیم و نگفتیم به هم حتی یک قطره محبت واسه پیوند کافی بود توی دل دریایی داشتیم و نگفتیم به هم حتی اون لحظه که تو می |
مومنی را ندا آمد
اگر آرزویی داری بکن
که بر آورده شود.
عرض کرد : اقیانوس آرام را
آسفالت خواهم.
ندا آمد سخت است
آرزوی دیگری کن.
گفت:قدرتی خواهم
که زنان را شناسم
ندا آمد اقیانوس را ۲
بانده می خواهی یا ۴ بانده.
کدوم سوال تو خونتون رایجه؟
) این تلویزیونِ بی صاحاب واسه کی روشنه ؟!
۲) چی از جونِ این یخچال بدبخت میخوای ؟!
۳) کی لامپ دستشویی رو روشن گذاشته ؟ ۴) کی دمپایی دستشویی رو خیس کرده ؟
۵) اینموقع شب با کی حرف میزنی ؟
۶) چشمات در نیومد پای این کامپیوترِ کوفتی ؟!
۷) کی غذای منو خورده ؟
۸) کی جورابای منو ورداشته؟
۹) تا این موقع شب کدوم .... بودی؟
۱۰) تو اونجا چه غلطی میکردی؟
۱۱) چه مرگته تو؟
<<مرد آن بود که در میان خلق بشیند و برخیزد و بخورد و بخسبد و بخرد و بفروشد و در بازار
در میان خلق ستد و داد کند و زن خواهد و با خلق در آمیزد و یک لحظه از خدای غافل نباشد>>
شرمنده تر از آن اینکه حسین را ازت گرفتیم و حسینی نشدیم
آزادی
آزادي فقط لخت گشتن در خيابان نيست
آزادي درست شدن ديسکو نيست
آزادي راحتي گشت و گذار با دوست پسر و دختر نيست !
آزادي آزاد شدن مشروب نيست
...*آزادي يعني تو کافر هستي ولي به دين من احترام ميگذاري!*
آزادي يعني تو مسيحي هستي ولي محرم از دَمِ هيئت ما گذشتني، صداي ضبط را کم ميکني!!
آزادي يعني وقتي در خيابان خانم محجبه اي مي بيني، تمسخرش نکني!
آزادي يعني دو برادر با دو انديشه ي سياسي متفاوت !
آزادي يعني احترام متقابل !
يعني تو هرچه هستي و هر عقيده اي داري، انساني ، و انديشه ات محترم
آزادي يک کلمه است
به وسعت علم و انديشه و تفکر و جسم و روح و دين و عقايد. . .
روان پزشک گفت:ما وان حمام را پر از اب میکنیم ویک قاشق چای خوری،یک فنجان و یک سطل جلوی بیمار می گذاریم واز او می خواهیم که وان را خالی کند.
شخص گفت:آهان فهمیدم ادم عادی بایدسطل را بردارد چون بزرگتر است.
روانپزشک گفت:نه ادم عادی درپوش زیر اب وان را برمیدارد.شما می خواهید تختتان کنار پنجره باشد؟
زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند
یک روز تصمیم گرفت میزان علاقه ای که داماد هایش به او دارند را ارزیابی کند.
یکی از دامادها را به خانه اش دعوت کرد و در حالی که در کنار استخر قدممیزدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.دامادش فوراً...
شیرجه رفت توی آبو او را نجات داد فردا صبح یک ماشین پژو۲۰۶ جلوی خونه داماد بود که روی شیشه اش نوشته بود:
«متشکرم! از طرف مادر زنت»
زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت
توی آب و جان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فردای آن روز یک ماشین پژو ٢٠٦ نو هدیه گرفت
نوبت به داماد آخری رسید.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت اما
داماد از جایش تکان نخورد او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن
از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم؟
همین طور ایستاد تا مادر زنش در آب غرق شد و مرد.
فردا صبح یک ماشین بی ام و آخرین مدل جلوی پارکینگ خانه داماد سوم بود
که روی شیشه اش نوشته بود:«متشکرم! ازطرف پدر زنت»
بزرگترین گناه؟ شوهر نداشتن
بزرگترین تفریح؟ شوهر سرکار گذاشتن
بزرگترین کار؟ شوهر تربیت کردن
بزرگترین شگفتی؟ شوهرعاقل دیدن
بزرگترین آرزو؟ داشتن مردی به اسم شوهر
نصیحت غضنفر به پسرش : هیچ وقت زن نگیر به پسرت هم بگو زن نگیره!
4 چیزی که حوا نتوانست به آدم بگه :
1 – من تورو آدم می کنم.
2 – از شوهرهای مردم یاد بگیر.
3 – قبل از تو کلی خواستگار داشتم.
4 – میرم خونه مامانم اینا.
زنان به خوبی مردان میتوانند اسرار را حفظ کنند.!!
ولی به یکدیگر می گویند تا در حفظ آن شریک باشند !
فرهنگ لغت زنان:
۱٫ آره یعنی نه
۲٫ نه یعنی آره
۳٫ ما با ید با هم حرف بزنیم یعنی بشین فقط گوش کن
۴٫ هر کار دوست داری بکن یعنی بکن ولی بعد دهنت سرویسه
۵٫ چقد منو دوست داری ؟ یعنی یه گندی زدم می خوام بگم
۶٫ دو دقیقه دیگه حاضرم یعنی دو ساعت علافی !!!
میکنن! گروه دوم دخترایی هستند که اشک پسرا رو در میارن! گروه سوم دخترائی هستند
که جوون پسرا رو به لبشون میرسونن! گروه چهارم دخترائی هستند که کاری میکنن پسرا
روزی ۱۸ بارآرزوی مرگ کنن! گروه ۵ دخترائی هستند که به اشتباه فکر میکنن جزو
هیچکدوم از گروههای بالا نیستن !!
هرگز بینی هایشان عمل کرده نیست !
موهایشان خدادادی طلائی است و مادر زادی مش داره !
وقتی از کنار هم رد میشن هرگز به هم چپ چپ نگاه نمی کنند!
تمام زیور آلاتشان طلاوجواهرات اصل است!
تا قبل از ازدواج هر گز ابروهایشان را بر نمی دارند!
مرد: دیگه نمی تونم منتظر بمونم
زن: می خوای از پیشت برم؟
مرد: فکرشم نکن
زن: منو دوست داری؟
مرد: البته
زن: تا حالا به من دروغ گفتی؟
مرد: نه، چرا این سوال رو می پرسی؟
زن: منو مسافرت می بری؟
مرد: مرتب
زن: منو کتک می زنی؟
مرد: به هیچ وجه
زن: می تونم بهت اعتماد کنم؟
بعد از ازدواج:
همین متن رو از پایین به بالا بخونید!
دومی : خوش به حالت ! زن من تمام دارائی مو برداشت و نرفت !!!
تحقیقات نشان داده که فقط ۲۰% مردها عقل دارند
۸۰% بقیه زن دارند !!!
ولی نکته جالب اینه که بر اثر کمبود حافظه دوباره ازدواج می کنند !!!!
۱-جیبهاتو serch میکنه.
۲-پول(…)و موبایلتوscan
3-خوشیهاتو cancel
4-آخرش هم مخت هنگ میکنه !!!
چون من قبل از ازدواج معتقد بودم جهنم اصلا' وجود نداره !!
عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلندتر است !
ایتالیایی ها میگن:
عشق یعنی ترس از دست دادن تو !
ایرانی ها میگن :
عشق سوء تفاهمی است بین دو احمق که با یک ببخشید تمام میشود!!
ضرب المثل چینی: چگونه زن را باور کنیم در حالی که خدا به اون ها اعتماد نداره اگه اعتماد داشت که اونا رو پلوم نمی کرد
مثل چینی :اگر میخواهی برای یک روز معذب باشی مهمانی کن و اگر می خواهی برای یک سال معذب باشی پرنده نگاهدار و اگر می خواهی مادام العمر معذب باشی زن بگیر !!!
ضرب المثل ترکی: از خانواده ثروتمند اسب بخر و از خانواده فقیر زن بگیر
ضرب المثل آلمانی: گریه ی زن مخفیانه خندیدن است
ضرب المثل ایتالیایی: اگر زنی گناه کند مرد بی تغصیر نیست.!!
ضرب المثل انگلیسی: صلاح زن اشکشه
ضرب المثل انگلیسی: کاری را که از عهده ی شیطان بر نمی آید زنان از عهده ی آن بر می آیند
ضرب المثل عربی: مرد خوب کسیت که همواره زنش را خشنود نگه دارد
ضرب المثل عربی: پشت پرده هر مرد تنومندی زنی عظیم قرار دارد
ضرب المثل عربی: زن و مرد آیینه یکدیگرند
ضرب المثل عربی: زنان عاشقِ مرد تنومند است
سقراط: داشت و نداشتن زن هر دو عامل بدبختیست
ابو علی سینا: زن و مرد مکمل یک دیگرند
حکیم بزرگ ایرانی میگه:
که پیش زنان هرگز راز مگوی ، چو گویی ، سخن بازیابی به کوی !
دل را به کف هرکه نهم باز پس آرد کس تاب نگه داری دیوانه ندارد
ﺑﻌﻀﻴﺎ مثل ﺁﺧﺮ ﺳﺲ ﺧﺮﺳﻲ ﻣﻬﺮﺍم هستن!
ﻓﻘﻂ ﺗﺮﺗﺮ ﻣﻴﻜﻨﻦ,
ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺑﺎﺯﺩﻫﻲ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ
یه آدمایی هم هستند که هیچ وقت ترکت نمیکنن
ولی بلدن کاری کنن
تا خودت یواش یواش ترکشون کنی
- واسا دنیا من میخوام پیاده شم .
+پیاده شو..
-اِاِاِ مگه میشه ..
+بله آقا پیاده شو کار دارم..
-نه آقا غلط کردم برو
دوره زمونه عوض شده، الان دیگه غاز همسایه مرغه !
(در راستای گرانی مرغ!)
کم کم دارم به این باور میرسم که مثلث برمودا زیرِ تخت منه !!
هر چی میفته زیرش, غیب میشه .
شبنم:ِ وا!... خاک بـرسرم! چــرا داری مثــل ابـر بهـار گریـه می کـنی؟!
لالـه: خـدا منـو می کشـت این روزو نـمی دیدم. (همچـنان به گریـه ی خود ادامــه می دهـد.)
شبنم: بگـو ببـینم چی شـده؟
لالـه: چی می خواســتی بشـه؟ امروز نـتیجه ی امتـحان <آناتومی!!!> رو زدن تــو بُــرد. منــی که از 6 مـاه قبـلش کتابامـو خورده بــودم، مـنی که بـه امیـد 20 سر جلـسه ی امتحــان نشـسته بودم، دیــدم نمــره ام شـده 19!!!!!! ( بر شـدت گریه افزوده می شــود)
شبنم: (او را در آغــوش می کشـد) عزیـزم... گـریه نـکن. می فهـممت. درد بـزرگیــه! (بغـض شبنم نیز می ترکـد) بهتـره دیگـه غصه نخـوری و خودتـو برای امتخان فـردا آمـاده کنـی. درس سخت و حجیــمیـه. می دونی کـه؟
لالـه: (اشک هایش را آرام آرام پـاک می کنـــد) آره. می دونـم! امـا من اونقــدر سـر ماجـرای امـروز دلم خـون بـود و فقط تونـستم 8 دور بخـونم! می فهـمی شبنم؟فقط 8 دور... (دوبـاره صـدای گریـه اش بلـند می شود) حالا چه جــوری سرمـو جلوی نـازی و دوستـاش بلـند کنـم؟!!
شبنم: عزیزم... دیگــه گریه نکن. من و شهــره هم فقط 7 - 8 دور تـونســتیم بخـونیم! ببـین! از بـس گریه کردی ریـمل چشمــای قشـنگ پاک شـد! گریـه نکن دیـگه. فکـر کردن به ایـن مســائل کـه می دونـم سخــته، فایده ای نـداره و مشــکلـی رو حـل نـمی کنـه.
لالـه: نـمی دونـم. چـرا چنـد روزیـه که مثـل قدیم دلـم به درس نـمیره. مثـلاً امـروز صبــح، ساعـت 5/7 بیـدار شـدم. باورت مـیشه؟!
(در همیــن حال، صـدای جیــغ و شیـون از واحـد مجـاور به گوش می رسـد. اسـترس عظیـمی وجـودِ شبنم و لالـه را در بر می گیــرد! دخـتری به نـام «فرشــته» با اضـطراب وارد اتـاق می شـود.)
شبنم: چی شـده فرشــتـه؟!
فرشــته: (با دلهــره) کمـک کنیـد... نـازی داشت واسـه بیــستمـین بـار کتــابشـو می خـوند که یـه دفعــه از حـال رفت!
شبنم: لابــد به خـودش خیلی سخــت گرفته.
فرشــته: خب، منــم 19 بـار خونـدم. این طـوری نـشدم! زود باشیــد، ببـریـمش دکتــر.
(و تمــام ساکنـین آن واحـد، سراسیـمه برای یاری «نــازی» از اتـاق خارج می شـونـد. چـراغ ها خامـوش می شود.)
********************
خوابــگاه پســران (شـب)
سکــانـس دوم: (در اتـاقی دو پسر به نـام های «مهـدی» و «آرمــان» دراز کشــیده انـد. مهـدی در حال نصـب برنـامه روی لپ تـاپ و آرمـان مشغــول نوشــتـن مطالبی روی چـند برگـه است. در هـمین حـال، هم واحدی شـان، «میـثــاق» در حـالی که به موبایـلش ور می رود وارد اتــاق می شـود)
میثـــاق: مهـدی... شایـعه شـده فـردا صبــح امتـحان داریـم.
مهـدی: نـه! راســته. امتـحان پایــان تــرمه.
میثــاق: اوخ اوخ! مــن اصـلاً خبـر نـداشـتم. چقـدر زود امتـحانا شـروع شــد.
مهـدی: آره... منــم یه چنـد دقـیقه پیـش فهمـیدم. حالا چیــه مگـه؟! نگـرانی؟
میثــاق: مـن و نـگرانی؟ عمــراً!! (بـه آرمــان اشــاره می کنـد) وای وای نیگــاش کـن! چه خرخـونیــه این آقـا آرمـان! ببیــن از روی جـزوه های زیـر قابلمــه چه نـُـتی بـر می داره!!
آرمـــان: تـو هم یه چیزی میگــیا! ایـن برگـه های تقـلبه کـه 10 دقیـقــه ی پیـش شـروع به نـوشتـنــش کردم. بچه های کلاس مـا که مثـل بچه های شما پایـه نیســتن. اگـه کسی بهت نـرسوند، بایــد یه قوت قلــب داشته باشی یا نـه؟ کار از محکـم کاری...
مـهدی: (همچــنان که در لپ تاپــش سیــر می کنـد) آرمــان جـون... اگه واسـت زحمـتی نیست چنـد تا برگـه واسه مـنم بنـویس. دستـت درست!
در همیـن حــال، صـدای فریـاد و هیاهـویی از واحـد مجـاور بلـند می شود. پسـری به نـام «رضـا» با خوشحـالی وسط اتـاق می پـرد)
میـثــاق: چـت شده؟ رو زمــین بنـد نیـستی!
رضــا: پرسپولیس همین الان دومیشم خورد!!!
مهـدی:اصلا حواسم نبود.توپ تانک فشفشه..... .!!!
شما حساب کن ببین چقدر قیافههای دخترای دوران حافظ و سعدی ضایع و لهِ داغون بوده که ،
خال کنج لب یار آپشن محسوب میشد واسشون :|
_______________________
یارو شماره دوست دخترشو تو تلفنش save كرده بود
"low battery"
از اون به بعد هر وقت نبود و دوست دخترش زنگ مى زد زنش تلفنش رو میزد به شارژ
مدال داره خداییش این خلاقیت
_______________________
الان دقیقا ی سوال فنی دارم ؟
اونایی که دو یا سه تا زن میگیرن
یعنی به جز نیمه گمشده
وقت اضافه و پنالتی هم داشتن ؟؟؟
_______________________
لقمان را گفتند پارک دوبل از که آموختی ؟؟؟_______________________
یکی تعریف میکرد :
از وقتی بابام LCD خریده
یکی از معضلات زندگی مامانم اینه که:
چطوری گلدون و روش جا بده
۲)وقتی بزرگتر میشن نظرشون عوض میشه ومامانشونو بیشتر دوس دارن
۳)از حدود چهار سالگی شروع به آرایش میکنن و باید اتاق جدا داشته باشن
۴)وهرچی سنشون بیشتر میشه همراه با اون آرایششان غلیظ میشه
۵)هر چه قدر این ارایش غلیظ تر میشه احساس خوشگلی بیشتری میکنن
۶)و دلیل این ارایش غلیظ بد قیافه بودنه
۷)از حدود ۹سالگی به بالا به فکر عمل بینیشون هستن
۸)از هزار راه برای زدن مخ پدر وگرفتن پول استفاده میکنن
۹) بعد از اون همه سال تلاش موفق میشن در سن ۱۸-۱۹سالگی بینیشونو عمل کنن
۱۰)حدود ۲ سال اون چسبو روی بینیشون میزنن چونکه کلاس داره
۱۱)بعد از انتظار کشیدن ونیومدن خواستگار پدر برای تسکین غم تنهایی برای اونا یه ما شین قدیمی میخره
۱۲)حدود ۲-۳ سال میره امتحان رانندگی میده
۱۳) روز اول رو بعد از گواهی نامه مشغول تمرینه تا دستش پر بشه ودر اخر روز ماشینو میکبه به تیر برق
۱۴)بعد از این ماجرا ها بلالاخره یه خواستگار براشون میاد
۱۵)طوری باخواستگار برخورد میکنه که انگار روزی ۵ تا خواستگار داره
۱۶)پس از اینکه میبینه که این خواستگار اول و اخرشه به خواستگار میگه هر چی پدرم بگه
۱۷) زمان ازدواج که فرا میرسه عقدهی این چند سال خواستگار نیومدن رو بر سر اون خواستگار در میارن
۱۸)و یه طوری میشن که کلا خودشو نو گم میکنن و راه برگشتی هم از این گمراهی ندارن
۱۹)در خونه شوهر یه لباسایی میپوشن که در خانه ی پدر حتی توی خواب هم نمی دیدن
۲۰) وبزرگتری اشتباشونم اینکه فک میکن خیلی جذاب اند
اینارو خودم نوشتم پیش کش به ر.ه.ا
زمان مکالمات تلفنی
پسر به پسر = ۰۰:۰۰:۵۹
مادر به پسر = ۰۰:۱۰:۳۰
پدر به پسر = ۰۰:۰۲:۳۶
پسر به دختر = ۰۱:۱۵:۰۱
دختر به دختر = ۰۰:۲۹:۵۹
دختر به پسر = ۰۰:۰۰:۰۵
*****************************************************
وقتی میخوایم اتاقمونو تمیز کنیم:
5% واقعاً در حال تمیز کردنیم !
10% فقط غر میزنیم که مجبور شدیم اتاقو تمیز کنیم !!!
10% به غلط کردن میوفتیم که اصن چرا این تصمیمو گرفتیم !
75%مونم با وسایلی که از زیر تختو کمد پیدا کردیم و
خیلی وخ پیشا گمشون کرده بودیم مشغول میشیم !!!
lمهم اون غلط کردنه که میگیم|:
******************************************************
یه رودخونه تو آمریکا هست که،آدما میرن از بالا پلش خودشونا میندازند پایین،خودکشی میکنند ! ! !
دختره،میپره،نجاتش میدند....
اولین چیزی که میگه اینه:
(ا واااا.....آرایشم پاک شد)
*******************************************************
بابام از اداره زنگ زده خونه بعد کلی احوال پرسی میگه محمد خودتی ؟
میگم: پَ نه پَ به سیستم تلفنباک بانک تجارت خوش آمدید برای پرداخت قبوض شماره ? ، برای اطلاع از موجودی
حساب شماره ? و …
گفت زهر مار و قطع کرد !
دیدم ظهر عصبانی اومد توی اتاق . منم پای پَ نه پَ بودم !
گفت اگه یه بار دیگه بگی پَ نه پَ ، دیگه تو این خونه نمیخوابی !
گفتم یعنی بیرونم میکنی بابا ؟
گفت پَ نه پَ خونه رو عوض میکنم بزغاله
عروسی رفتن دخترها:
دو، سه هفته قبل از عروسی، دغدغه ی خاطرش اینه که : من چی بپوشم؟!
توی این مدت هر روز یا دو روز یه بار " پرو" لباس داره...
اون دامن رو با این تاپ ست می کنه، یا اون شلوار رو با اون شال!!
ممکنه به نتایجی برسه یا نرسه! آخر سر هم می ره لباس می خره!!
بعد از اینکه لباس مورد نظر رو انتخاب کرد...حالا متناسب رنگ لباس، رنگ آرایش صورتش و تعیین می کنه...اگر هم توی این مدت قبل از مهمونی، چیزی از لوازم آرایش مثل لاک و سایه و...که رنگهاشو نداره رو تهیه می کنه...
حتی مدل مویی که اون روز می خواد داشته باشه رو تعیین می کنه...مثلا ممکنه " شینیون" کنه یا مدل دار سشوار بکشه...!
البته سعی می کنه با رژیم غذایی سفت و سخت تناسب اندامشم حفظ بکنه...
یه رژیمی هم برای پوست صورت و بدنش می گیره..! مثل پرهیز از خوردن غذاهای گرم!
ماسک های زیادی هم می زاره، از شیر و تخم مرغ و هویج و خیار و توت فرنگی و گوجه فرنگی(اینا دستور غذا نیستا!!)گرفته تا لیمو ترش
خوب، روز موعود فرا می رسه!
ساعت 8 صبح از خواب بیدار می شه( انگار که یه قرار مهم داره) بعد از خوردن صبحانه، می پره تو حموم،...بالاخره ساعت 10 تا 10:30 می یاد بیرون...( البته ممکنه یه بار هم تو حموم ماسک بزاره...که تا ساعت 11 در حمام تشریف داره!)
بعد از ناهار...!
لباس می پوشه می ره آرایشگاه، چون چند روز قبلش زنگ زده و وقت آرایشگاه گرفته برای ساعت 1:30 بعد از ظهر...
توی آرایشگاه کلی نظر خواهی می کنه از اینو اون که چه مدل مویی براش بهترتره، هر چی هم ژورنال آرایشگر بنده خدا داره رو می گرده آخر سر هم خود آرایشگر به داد طرف می رسه و یه مدل بهش پیشنهاد می کنه و اونم قبول می کنه!!
ساعت 3 می رسه خونه... بعد شروع می کنه به آرایش کردن...!
بعد از پوشیدن لباس که خیلی محتاطانه صورت می گیره( که مدل موهاش خراب نشه) یه عکس یادگاری از چهره ی زیباش می گیره که بعدا به نامزد آینده اش نشون بده!!
ساعت 8 عروسی شروع می شه...یه جوری راه می افته که نیم ساعت زودتر اونجا باشه!!
عروسی رفتن پسرها:
اگر دو، سه هفته قبل بهشون بگی یا دو، سه ساعت قبل هیچ فرقی نمی کنه!!
روز عروسی، ساعت 12 ظهر از خواب بیدار می شه... خیلی خونسرد و ریلکس! صبحانه خورده و تمام برنامه های تلویزیون رو می بینه!
ساعت 6 بعد از ظهر، اون هم حتما با تغییر جو خونه که همه دارن حاضر می شن یادش می افته که بعله...عروسی دعوتیم..!
بعد از خبر دار شدن انگار که برق گرفته باشنش...! می پره تو حموم...
توی حموم از هولش، صورتشم با تیغ می بره...!!( بستگی به عمق بریدن داره، ممکنه مجبور بشه با همون چسب زخم بره عروسی!)
ریش هاش زده نزده( نصف بیشترو تو صورتش جا می زاره!!)از حموم می یاد بیرون...
ساعت 6:30 بعد از ظهره...هنوز تصمیم نگرفته چه تیپی بزنه، رسمی باشه یا اسپرت...!
تازه یادش می افته که پیرهنشو که الان خیلی به اون شلوارش می یاد اتو نکرده! شلوارشم که نگاه می کنه می بینه چند روز پیش درزش پاره شده بوده و یادش رفته بوده که بگه بدوزن..!!
کلی فحش و بد و بیراه به همه می ده که چرا بهش اهمیت نمی دن و پیرهنشو تو کمد لباساش بوده رو پیدا نکردن و اتو نکردن و شلوارشو چرا از علم غیبشون استفاده نکرد که بدونن که نیاز به دوختن داره...!
خلاصه...بالاخره یه لباس مناسب با کلی هول هول کردن پیدا می کنند و می پوشه(البته اگر نیاز بود که حتما به کمد لباس پدر و بردار هم دستبرد می زنه!!)
ساعت 8 شب عروسی شروع می شه، ساعت 9:30 شب به شام عروسی می رسه..! البته اگر از عجله ی زیادش، توی راه تصادف نکرده باشه دیر تر از این به عروسی نمی رسه!!
~iiiiiii~ .................. ~i~
.
.
.
.
.
.
.
جدا شدن دکتر شریعتی از دسته رقص کُردی
جهت اجرای حرکت دو دستماله!!!
كثافتا هول ندين له شدم
.
.
.
دكتر علي شريعتي در صف مرغ !!!
یعنی جای ریدنم ویتامینه شد رفت
ما هنوز تو کف خوردن مرغیم
همه كشتي رو مرغ بار بزنه
.
.
.
.
(جنتي بعد از رسيدن قيمت مرغ به 8000 تومان)
بزرگترین مزیت آقایان این است که عمه نمیشوند!!!
.
.
.
شاید برای شما هم اتفاق بیافتد...
ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻦ ﺯﻧﻢ....
ﻫﻤﻮﻧﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻦ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻣﯿﺮﻓﺘﻦ ﻣﻬﺪ
ﺑﻪ ﻣﺮﺑﯿﺸﻮﻥ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻦ ﺧﺎﻟﻪ....
.
.
سردر گم و مضطرب رسیدم به یه کوه بلند و داد زدم: ایا امیدی هست؟؟
صدا اومد:داد نزن بیشعور....بله...مدرسان شریف!!!
به ديدارم بيا هر شب،
در اين تنهايي تنها و تاريک ،
دلم تنگ است.
بيا اي روشن، اي روشنتر از لبخند.
شبم را روز کن در زير سرپوش سياهيها.
دلم تنگ است.
بيا بنگر، چه غمگين و غريبانه،
در اين ايوان سرپوشيده، وين تالاب مالامال
دلي خوش کرده ام با اين پرستوها و ماهيها.
واين نيلوفر آبي و اين تالاب مهتابي.
بيا، اي هم گناهِ من در اين برزخ.
بهشتم نيز و هم دوزخ.
بيا امشب که بس تاريک و تنهايم.
بيا اي روشني، اما بپوشان روي،
که مي ترسم ترا خورشيد پندارند.
و مي ترسم همه از خواب برخيزند.
و مي ترسم که چشم از خواب بردارند.
نمي خواهم ببيند هيچ کس ما را.
نمي خواهم بداند هيچ کس ما را.
بيا اي مهربان با من!
بيا اي ياد مهتابي!
( مهدي اخوان ثالث )
دو روزه با دختره رفیق شدی، میپرسه فامیلیت چیه؟ میگی میخوای چی کار؟ میگه میخوام ببینم به اسم بچههامون که انتخاب کردم میاد یا نه!! …
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· به راننده تاکسی میگم سیگارتو خاموش کن به دودش حساسیت دارم، برمیگرده میگه جوونای سن تو کراک میکشن تو به دود سیگار حساسی!!
.
.
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
هر روز تو دانشگاه میبینیم ۱۰۰ تا دختر مدرسه ای رو به صف کردن، معلمشونم جلو، آوردن بازدید از دانشگاه، مگه باغ وحشه اینا رو هر روز میارین بازدید!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· اینم از مجلس ختم، با کفش رفتیم با دمپایی برگشتیم!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· یارو رو آوردن تو تلویزیون، زیر اسمش نوشته: “کارشناس مسائل یمن”، من موندم این بنده خدا تو این ۴۰ سال از چه راهی نون در میآورده!!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· قبلاً برق میرفت بابامون فحش رو میکشید به اداره برق، الان برق میره خوشحال هم میشه!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· خانومه ناراحت توی تاکسی: به فاصله چند روز هم شوهرم بهم خیانت کرد هم دوست پسرم!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· فدراسیون فوتبال فقط تو ۶ ماه، نیم میلیارد تومن از فحاشی فوتبالیستها درآمد داشته. یعنی به عبارتی قیمت فحش از قیمت طلا زده بالاتر!!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· واسه دوست دخترت شارژ می فرستی، بعد میگه تو بزنگ!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· واسه داداشمون رفتیم خواستگاری، ننه جون طرف در اومده میگه ۲۰۱۲ تا سکه مهریه به نیت المپیک لندن!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· هر بار که صفحه ی فیلترینگ رو دیدم یه صلوات فرستادم. مامانم میگه همینطور ادامه بدی جات تو بهشته!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· میگه به خدا راست میگم. طرف میگه نه، اگه راست میگی بگو به جون مامانم!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· یه عمر رفتیم سینما آخر نفهمیدیم دسته های صندلیش ماله خودمونه یا بغل دستیمون!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· ایران که هستیم توی سوپرمارکت دنبال جنس خارجی میگردیم، بعد خارج که میریم میافتیم دنبال جنس ایرانی!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· یارو گیتار الکتریک تو اتاقم دیده میگه تو هم شیطان پرست شدی!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· جشن میگیرن گوسفند میکشن، عزاداریه گوسفند میکشن، ماشین میخرن گوسفند میکشن، پسر اقدس خانوم رو ختنه میکنن گوسفند میکشن، بعد به گاوبازای اسپانیایی فحش میدن!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· برنامه احکام گذاشتن، ملت زنگ میزنن، یکی میگه من رکعت اول، توی رکوع یادم افتاد سجده نرفتم! حکمش چیه؟!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· سریال ستایش زنه به شوهرش میگه: باردارم! شوهره بجای اینکه بغلش کنه میره بیرون، رو به بقاله داد میزنه هووووراااا!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· طرف سوار اسب شده، عکسشو گذاشته فیس بوک، میگه اون بالاییه منم!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· تبلیغ پارک آبی نشون میدن یارو با شلوار لی و پیراهن مردونه سر میخوره رو سرسره های پارک آبی!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· رفتم سوپر مارکت میگم آقا کرم کارامل دارین؟ میگه کرم فقط ساویز داریم!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· غار علیصدر به قندیلاش معروفه، اونوقت ملت میرن قندیلاشو میکنن یادگاری میبرن با خودشون! یکی نیست بگه آخه با اون قندیل میخای چیکار کنی؟!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· میری از خودپرداز پول بگیری، رمزتو میزنی پول بر میداری، بار دوم کارتو میذاری، رمز رو اشتباه میزنی، یکی از پشت میگه: آقا رمزتو اشتباه زدیها!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· بابام نشسته یه میزگرد به زبون آلمانی میبینه، میگم مگه میفهمی چی میگن؟ میگه قیافه هاشونو که میبینم میفهمم در مورد چی حرف میزنن!!!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· بغل دستیمون توی هواپیما از اول تا آخر به اسلام فحش میداد، وسطهای پرواز هواپیما یه تکون خورد، گفت «یا ابالفضل»!!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· پسورد اینترنت وایرلسم رو عوض کردم، همسایمون زنگ زده میگه پسوردتو عوض کردی؟ میگم نه! میگه آخه قبلاً شماره موبایلت بود، الان هرچی میزنم کانکت نمیشم!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· رفتم شلوار جین بخرم، اولی رو پرو کردم یه کم تنگ بود. فروشنده گفت: یه دوبار بپوشی جا باز میکنه! دومی رو پوشیدم یه کم گشاد بود. فروشنده گفت: چیزی نیست یه دو بار آب بخوره تنگ میشه!!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· میری آدامس اوربیت بخری، بقاله به جای بقیه پول، بهت آدامس شیک میده!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟
· یه تی شرت خریدم کلی مارک نایک روشه بعد رو یقهش نوشته تولیدی برادران عباسپور!!
آخه این چه دنیاییه؟؟؟